شب بخیر گفتن ریحانه
ریحانه جونم تو خیلی ماهی هر شب طرف های ساعت ده مسواک می زنی یه ماچ خوشگل من رو می کنی و بعدش مجبورم می کنی برات قصه بگم. ای کاش به قصه های کتاب اکتفا می کردی. تو هر شب به من شخصیت ها و مکان هایی را که می خواهی به من می گی و از من می خواهی با آنها برات قصه بگم عزیزکم از این همه علاقه ات لذت می برم و هر شب با فکر باز تری برات قصه می گم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی