دختر دوم من عرفانه دختر دوم من عرفانه ، تا این لحظه: 13 سال و 24 روز سن داره

دنیای من و دخترام

یه دوست تازه

امروز نفیسه خانم رفت بیمارستان یه نی نی کوچولوی دو کیلو هفتصد گرمی دختر به دنیا آورد مامان عادله می گه امیدوارم که دوست خوبی برات باشه. ما همه از این خبر خوشحال شدیم. ...
23 فروردين 1391

واکسن یک سالگی

امروز اطراف ساعت هشت ونیم صبح رفتیم واکسنت رو زدیم تا قبل از این من و مامانی می بردیمت اما بعد از بیمارستان امروز مامان عادله جون تو رو برد خدا رو شکر الان خوابی و خیلی اذیت نشدی. ریحانه هم امروز کلاس لگو داشت و ساعت دو اومد.
23 فروردين 1391

دغدغه ثبت نام

ا مروز بیست فروردینه و شروع پیش ثبت نام. من فدای تو بشم که این قدر بزرگ شدی. باید چند جا اقدام کنم تا ببینم کجا قسمت بشه. امروز قراره برم پیش خانم لباف اصرار داره که تو رو اونجا یعنی همین مهد رضویه ثبت نام کنم. تا خدا چی بخواد. فقط این رو بدون بهترین ها رو برات می خوام.
20 فروردين 1391

عید امسال سیزده فروردین

دخترای نازنینم می دونم که برای امروز خیلی برنامه ریختید اما هممون باید بدونیم آنچه که خدا مقرر کرده همون میشه. مثلا می خواستیم امروز برای تو عرفانه تولد بگیریم. همه اقوام رو هم دعوت کرده بودیم اما نشد. تازه کادو تولدت رو هم گرفته بودم. اما من قول می دم که یه تولد دلچسب مثل تولد یک سالگی ریحانه برات بگیرم. دوستتون دارم.
20 فروردين 1391

عید امسال بیست و هشت اسفند

طبق برنامه ریزی اواخر بهمن راهی شمال شدیم که به لطف پروردگار بعد از نجاه سال برف بارید و سفر به هم خورد. قیافه ریحانه جونم دیدنی بود. عرفانه هم همه راه رو تا هراز خواب بود. ...
20 فروردين 1391